۱۳۹۵/۹/۲۵   1:57  ویزیٹ:5640     فرهنگی ، اعتقادی


نقش تفکر در تربیت عقلانی بشر

 


اشاره:

پرورش عقل و کاربرد صحیح آن در تربیت اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است  و از مهمترین موضوعات و مسائل فرد و جامعه به شمار می رود، زیرا اسلام دین عقل است  و درک حقایق و شناخت معارف و ارتباط منطقی با مبدأ و معاد و معرفت پیامبران و امامان و شناخت طریق رشد و هدایت و تکامل انسان در زمینه های مادی و معنوی و معاش و معاد به عقل وابسته است.

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فلسفه بعثت پیامبران را گشودن عقل ها و هدایت انسان در پرتو آن دانسته و می فرماید:

«خداوند پیام آوران خود را برانگیخت تا گنجینه عقل ها را استخراج کند و نشانه های قدرت خداوندی را به آنها بنمایانند».[1]

امام کاظم (علیه السلام) نیز از عقل به عنوان حجت باطن در کنار پیامبران که حجت ظاهرند یاد فرموده و بر همسویی آنها تأکید فرموده است.

هر فرد یا امتی با استفاده از تربیت عقلانی می تواند وضع حال و آینده خویش را روشن سازد و آرمان هایش را محقق نماید

از طریق تربیت و پرورش نیروی عقلانی است که می شود قوای روحی انسان را به نحو شایسته به حد کمال رساند و در سایه به کار انداختن عقل و استفاده صحیح از ان، انسان واقعیت و حقیقت خویش را می شناسد و از دیگر حیوانات برتر می شود.

در این میان عواملی چون تقلید، اعتقاد به خرافه یا پیروی از ظن وگمان و ... زمینه کجروی و تضعیف عقل را فراهم می کند، همچنانکه تفکر و علم و ... از عوامل رشد عقلانی به شمار می آید. فلذا در این مقاله به بررسی عامل تفکر به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رشد عقلانی از منظر دین میپردازیم

جایگاه و نقش و اهمیت «تفکر» در قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام)

نقش تفکر در کمال معنوی بشر تا بدانجاست که در منابع اسلامی از تفکر به عنوان بهترین عبادت یاد شده است و با اختلاف درجات، ثواب یک تا هفتاد سال عبادت برای آن تعیین گشته است.

مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:  «فکر ساعه قصیره خیر من عباده کثیره»[2]

آری، تفکر و اندیشیدن باعث پرورش خرد و تربیت نیروی عقلانی انسان می گردد و در نتیجه باعث سیر و سلوک انسان به مقاصد عالی می گردد و سعادت ابدی را برای انسان تضمین می کند و عاقبت انسان به نیکی تمام می شود،

چنانکه امیر مومنان می فرماید: «من کثرت فکرته حسنت عاقبته»[3]

علامه طباطبایی نیز می نویسد:

«از لوازم ابتنای حیات بر فکر این است که هر چه فکر صحیح تر باشد، استحکام حیات بیشتر است، حیات مستحکم به طریقی که فرض شود مرتبط با فکر استوار و مبتنی بر آن است و به قدر بهره آن از فکر بهره ای از استحکام دارد»[4]

معنای تفکر

بسیار از دانشمندان انسان را حیوان متفکر می دانند و تفکر را فصل ممیز انسان و حیوان قرار می دهند و در کتابهایشان به تعاریف گوناگونی از تفکر می پردازند. جان دیویی در کتاب «چگونه فکر کنیم» درباره ی مفهوم تفکر می گوید:

«عملی است که در آن موقعیت موجود، موجب تأیید یا تولید واقعیت های دیگر می شود، یا روشی است که در آن باورهای آنیده بر اساس باورهای گذشته پایه گذاری می گردد.»[5]

و نیز تفکر را به : «جریانی که در آن فرد کوشش می کند مشکلی را که با آن روبرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل ان اقدام نماید»[6] تعریف می نمایند.

لغت شناسان نیز فکر را قوه سوق دهنده علم به سوی معلوم و تفکر را تلاش و کوشش این قوه بر حسب نظر عقل تعریف کرده اند.[7] ومیگویند : «فکر، تفکر و نظر همان انتقال نظر از معلوم به مجهول است و این فکر همان غایت غایت ها و نهایت مطلوب های است و همان آرامش مقون به یاری و تأیید است.»[8]

ودر نهایت شهید مطهری معقتد است:

«اساسا عمل فکر کردن، چیزی جز نظم دادن به معلومات و پایه قرار دادن آنها برای کشف یک امر جدید نیست ... فکر حرکت ذهن از مقدمات به نتایج و نوعی ازدواج و توالد و تناسل در میان اندیشه هاست»[9]

تفکر در قرآن

در آیینی که نخستین پیامش با فعل امرِ «بخوان» (اقرء باسم ربک ) آغاز شده و عنوان کتاب آسمانی اش «قرآن» به مفهوم «خواندنی» است، طبیعی است که «تفکر» نیز از ارج و اعتبار والایی برخوردار باشد.

هیچ آیینی چه زمینی و چه آسمانی چون اسلام، پیروانش را مصرانه به «خواندن» و «دیدن» و «شنیدن» و «سیر و سفر کاوشگرانه در زمین» فرا نخوانده است. چنین است که در این مکتب «تفکر» نه تنها «عبادت» ، که ساعتی اندیشیدن از عبادت یکسال بهتر معرفی شده است.

قرآن کریم کتاب تفکر و تدبر و دعوت به تفکر و تدبر است و این دو از اموری است که در قرآن درخشش خاصی دارد و خداوند متعال در آیات بسیاری به طور مستقیم یا غیر مستقیم به تفکر و تدبر فرمان داده است و مطالب آن نیز به گونه ای است که باید در آن تفکر کرد.

قرآن کریم صلاح و سداد حیات جامعه را وابسته به تفکر و درستی آن می داند و این امر را به راههای مختلف و روش های گوناگون یادآور شده است. گاه به صورت مستقیم امر به تفکر نموده و می فرماید:

«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا»[10]

بگو: شما را تنها به يک چيز اندرز مى دهم، و آن اينکه: دو نفر دو نفر يا يک نفر يک نفر براى خدا قيام کنيد، سپس بينديشيد

در این آیه قرآن واژه «تتفکروا» را به صورت مطلق ذکر کرده به این معنا که در همه ی امور زندگی و در همه آیات و نشانه های الهی تفکر کنید.

گاه نیز مسائل برهانی و استدلالی را بیان کرده که محتاج به تفکر است:

«کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون»[11]

اينچنين خداوند آيات را براى شما روشن مى سازد، شايد انديشه کنيد

و گاه از پیروی کورکورانه و بدون تفکر پرهیز داده است.[12]

از سوی دیگر قرآن همه را دارای عقل و فکر و حواس می داند اما افرادی را که از عقل و فکر خود استفاده نمی کنند را مورد سرزنش قرار می دهد و زندگی شان را زندگی حیوانی و علت آن را بی توجهی ذکر می کند:

«لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون»[13]

آنها دلها [عقلها] يى دارند که با آن (انديشه نمى کنند، و) نمى فهمند و چشمانى که با آن نمى بينند و گوشهايى که با آن نمى شنوند آنها همچون چهارپايانند بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)

فضیلت و جایگاه تفکر از دیدگاه معصومین

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تجلی تمام عیار آیات الهی است و سیره و منطق عملی ان حضرت بر تفکر و تدبر استوار بود.

«کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) متواصل الاحزان دائم الفکره و ...»[14]

«رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته اندوهگین بود و همواره تفکر می کرد...»

حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) نیز فرموده اند:

«المومن مغمور بفکرته» [15]

«مومن فرو رفته در اندیشه است»

و نیز آن حضرت فرمودند:

«فکرک یهدیک الی الرشاد و یحدوک علی اصلاح المعاد»[16]

«اندیشیدنت تو را به راه راست هدایت می کند و به درست کردن کار معاد برمی انگیزاند»

روشهای پرورش تفکر در قرآن کریم

* در قرآن کریم از آنجا که داده های عینی و حسی قابلیت درک بیشتری برای همه گروههای سنی دارد، دعوت به استفاده بیشتر از حواس به منظور درک بهتر پدیده ها شده است. از این رو قرآن به خوب دیدن سفارش بسیار می کند:

«الذی خلق سبع سموات طباقا ما تری فی خلق الرحمن من تفوت فارجع البصر هل تری من فطور ثم ارجع البصر کرتین ...»[17]

همان کسى که هفت آسمان را بر فراز يکديگر آفريد در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمى بينى! بار ديگر نگاه کن، آيا هيچ شکاف و خللى مشاهده مى کنى؟! (3)بار ديگر (به عالم هستى) نگاه کن...

در این آیات خداوند متعال با توجه دادن مخاطب بوسیله خوب دیدن و دوباره دیدن او را به پدیده های شگفت آور آفرینش توجه داده و یاداور می شود که عیب و نقصی در جهان نمی تواند بیابد.

آیات فراوان دیگری در قرآن وجود دارند به این مسئله می پردازند و ما به دلیل رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می کنیم.

* از دیگر مواردی که قرآن به آن سفارش می کند خوب شنیدن است:

«الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدئهم الله و اولئک هم اولوا الالباب»[18]

همان کسانى که سخنان را مى شنوند و از نيکوترين آنها پيروى مى کنند آنان کسانى هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.

* همچنین قرآن به استفاده از امثال توجه ویژه دارد (با قطع نظر از بزرگی و کوچکی چیزی که به آن مثل زده می شود). چرا که استفاده از مثل :

1ـ حقایق پیچیده منطقی و عقلی و دور از دسترس را حسّی و نزدیک می کند.

2ـ فهم مسائل را همگانی می کند.

3ـ درجه اطمینان را بالا می برد.

4ـ لجوجان را خاموش می کند.

لذا در قران مجید می خوانیم که در برابر کسانی که در مورد آفرینش حضرت مسیح ایراد می کردند که مگر ممکن است انسانی بدون پدر متولد شود، می فرماید:

«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب...»[19]

مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفريد...

همچنین در سوره حشر می فرماید:

«و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون»[20]

اينها مثالهايى است که براى مردم مى زنيم، شايد در آن بينديشيد!

* تکرار هدفمند سوال یا عبارت نیز از جمله روش هایی است که برای فعال نگهداشتن تفکر و اموزش تفکر در قرآن به آن توجه خاص شده است.

مثلا تکرار آیه «فبایّ آلاء ربکما تکذبان» در سوره مبارکه الرحمن  

و یا تکرار یک آیه در کل قرآن مانند آیه «تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم» در سوره های زمر، غافر، جاثیه، احقاف و ...

و یا تکرار جریان یک موضوع در سوره های مختلف با بیان ها و رویکردهای متفاوت مثلا داستان حضرت موسی در سوره های بقره، اعراف، شعرا، قصص، طه و ...

همچنین تکرار کلمات هم معنا یا مقابل مانند تکرار کلمه دنیا نسبت به آخرت و ......

موارد دیگری چون طرح مستقیم سوال[21]، زیر سوال بردن نوع نگاه به موضوع و نتیجه گیری های غلط[22]، تأکید بر آموزش فرزند در کودکی و نوجوانی[23]، سفر و سیاحت و مطالعه در اثار گذشتگان و ... از روشهایی است که قران در آموزش و پرورش تفکر به آن اهتمام و تأکید دارد.

پیشنهادها:

- برای آموزش تفکر و تقویت مهارت های آن در کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگ ترها باید با توجه به مختصات و توانمندی های ادراکی هر دوره سنی از روش های توصیه شده در قرآن کریم استفاده و طرح درس های قابل اجرا برای آنان تدوین کرد. برای مثال با استفاده از آیات مربوط به خوب دیدن، خوب شنیدن، و ... می توان اردوها و سفرهایی را ترتیب داد و با تقویت توجه در دیدنی ها و شنیدنی ها زمینه چالش فکری و ذهنی را در محیط پیرامون برای شرکت کنندگان ایجاد کرد.

- از آنجا که اغلب معلمان و مربیان راه ارتباط و تربیت را صرفا با زبان و آن هم سخنرانی یکطرفه یا نهایتا ایجاد بحث و سپس سخنرانی و جمع بندی شخصی خود می دانند، در حالیکه در میان اموزه های قران مجید و در میان همه روشهایی که قران توصیه می کند تنها چند مورد استفاده از بیان و برهان را مشاهده می کنیم، بهتر است با ایجاد محیط سالم و شرایط مطلوب برای ایجاد سوال و طرح سوال و گاه بارش فکری بر سر یک مفهوم کلی از زندگی به جای پاسخ دادن های مورد به مورد تفکر را در افراد فعال کرد تا با حیرت و سوال خود مابقی راه زندگی اش را برای فهم وظیفه بپیماید. و به گفته شاعر «آب، کم جو تشنگی آور به دست».

-تفکر در قرآن بوسیله قلب سالم میسر می شود و کسی که در قلبش به روی حق بسته است نمی تواند به تفکر صحیح دست یابد. لذا پرهیز از گناهان، به پا داشتن نماز، خشیت از حضور پروردگار، رعایت پوشش صحیح، سیر در زمین، هجرت و جهاد در راه خدا از عوامل تقویت فکر هستند که باید مورد توجه عملی مربی پرورش فکر قرار گیرد. پرورش تفکر بدون توجه به اینکه همه این جهان هدفمند و مطیع خداست، به بیراهه رفتن است.

والسلام


[1]. نهج البلاغه، حکمت 338

[2]. تصنیف غرر، ص56

[3]. غرر الحکم،ص57

[4]. المیزان، ج5، ص454

[5]. شعبانی، حسن، روش تدریش پیشرفته، (اموزش مهارت ها و راهبردهای تفکر) ص44 به نقل از جان دیوییف چگونه فکر کنیم

[6]. شریعتمداری، علیف روانشناسی تربیتی، ص279

[7]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج3، ص643، به نقل از راغب.

[8]. منطق مظفر، ص24

[9]. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج5، ص45

[10]. سبأ46

[11]. بقره 219.

[12]. تفسیر المیزان، ج5، ص254.

[13]. اعراف/179

[14]. طبقات الکبری، ج1، ص422

[15]. نهج البلاغه حکمت 333

[16]. غرر الحکم، ج2، ص58

[17]. ملک، 3و 4

[18]. زمر/18

[19]. ال عمران/59

[20]. حشر/21

[21]. حدید/16؛ علق/14

[22]. فجر/15 تا 23

[23]. لقمان/17

 


انتهای پیام