۱۴۰۱/۱۲/۱   9:37  ویزیٹ:3843     فرهنگی ، اعتقادی


فضیلت واعمال شب و روز نیمه شعبان

 


"بسم الله الرحمن الرحیم "
فضيلت ماه شعبان

 
در فضيلت و اعمال ماه شعبان است بدانکه شعبان ماه بسيار شريفى است و منسوب است به حضرت سيد انبياءصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و آن حضرت اين ماه را روزه مى داشت و وصل مى کرد به ماه رمضان و مى فرمود شعبان ماه من است هر که يک روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود و از حضرت صادق عليه السلام روايت است که چون ماه شعبان داخل مى شد حضرت امام زين العابدين عليه السلام اصحاب خود را جمع مى نمود و مى فرمود اى گروه اصحاب من مى دانيد اين چه ماهى است اين ماه شعبان است و حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله مى فرمود شعبان ماه من است پس روزه بداريد در اين ماه براى محبّت پيغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود بحقّ آن خدايى که جان علىّ بن الحسين به دست قدرت اوست سوگند ياد مى کنم که از پدرم حسين بن على عَليهَاالسَّلام شنيدم که فرمود شنيدم از اميرالمؤ منين عليه السلام که هر که روزه دارد شعبان را براى محبّت پيغمبر خدا و تقرّب بسوى خدا دوست دارد خدا او را و نزديک گرداند او را به کرامت خود در روز قيامت و بهشت را براى او واجب گرداند و شيخ روايت کرده از صفوان جمال که گفت فرمود به من حضرت صادق عليه السلام که وادار کن کسانى را که در ناحيه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان گفتم فدايت شوم مگر مى بينى در فضيلت آن چيزى فرمود بلى بدرستى که رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله هرگاه مى ديد هلال شعبان را امر مى فرمود مُنادى را که ندا مى کرد در مدينه اى اهل مدينه من رسولم از جانب رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بسوى شما مى فرمايد آگاه باشيد بدرستى که شعبان ماه من است پس خدا رحمت کند کسى را که يارى کند مرا بر ماه من يعنى روزه بدارد آن را پس گفت حضرت صادق عليه السلام که اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمود که فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى که شنيدم منادى رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله ندا کرد در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى که حيات دارم ان شاء الله تعالى پس مى فرمودکه روزه دو ماه که شعبان و رمضان باشد توبه و مغفرت است از خدا و روايت کرده اسماعيل بن عبد الخالق که گفت بودم نزد حضرت صادق عليه السلام که در ميان آمد ذکر روزه شعبان حضرت فرمود که در فضيلت روزه شعبان چنين و چنان است حتى آنکه مردى مرتکب خون حرام مى شود پس روزه مى گيرد شعبان را نفع مى بخشد او را و آمرزيده مى شود و بدانکه اعمال اين ماه شريف بر دو قِسم است اعمال مشترکه و اعمال مختصه.
اعمال مشترکه ماه شعبان
آن چند امر است :
اوّل : هر روز هفتاد مرتبه بگويد اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ
دوّم : هر روز هفتاد مرتبه بگويد اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ الْحَىُّ الْقَيّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ و در بعضى روايات الْحَىُّ الْقَيُّومُ پيش از الرَّحْمنُ الرَّحيمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روايات مستفاد مى شود که بهترين دعاها و ذکرها در اين ماه استغفار است و هرکه هر روز از اين ماه استغفار کند هفتاد مرتبه مثل آنست که هفتاد هزار در ماههاى ديگر استغفار کند .
سوّم : تصدّق کند در اين ماه اگرچه به نصف دانه خرمايى باشد تا حق تعالى بدن او را برآتش جهنّم حرام گرداند از حضرت صادق عليه السلام منقول است که از آن جناب سؤ ال کردند از فضيلت روزه رجب فرمود چرا غافليد از روزه شعبان راوى عرض کرد يابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که يک روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض کرد يابن رسول الله بهترين اعمال در اين ماه چيست فرمود تصدّق و استغفار هر که تصدّق کند در ماه شعبان حق تعالى آن را تربيت کند همچنانکه يکى از شما شتر بچّه اش را تربيت مى کند تا آنکه در روز قيامت برسد به صاحبش در حالتى که بقدر کوه اُحُد شده باشد
چهارم : در تمام اين ماه هزار بار بگويد لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِيّاهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که ثواب بسيار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنويسند .
پنجم : در هر پنجشنبه اين ماه دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحيد و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى که دارد از امر دين و دنياى خود و روزه اش نيزفضيلت دارد و روايت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زينت مى کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مى کنند خداوندا بيامرز روزه داران اين روز را و دعاى ايشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بيست حاجت ازحوائج دنيا وبيست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد .
ششم : در اين ماه صلوات بسيار فرستد
صلوات هر روز شعبان
هفتم در هر روز از شعبان در وقت زوال و در شب نيمه آن بخوانداين صلوات مَرْويّه ازحضرت امام زين العابدين عليه السلام را
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد درخت نبوت و جايگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان
وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ وَاَهْلِ بَيْتِ الْوَحْىِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ
و معدن دانش و خاندان وحى خدايا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِيَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ يَاءْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَيَغْرَقُ
محمد کشتى جارى در اقيانوسهاى بيکران ايمن شود هر که سوار آن کشى گردد و غرق شود
مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ
کسى که آن را واگذارد، هر که بر ايشان تقدم جويد از دين بيرون رفته و کسى که از ايشان عقب ماند به نابودى گرايد ولى ملازم ايشان
لاحِقٌ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصينِ وَغِياثِ
به حق خواهد رسيد خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پناه گاه محکم و فريادرس
الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکينِ وَمَلْجَاءِ الْهارِبينَ وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمينَ اَللّهُمَّ
بيچاره درمانده و پناه گريختگان و دستاويز محکم براى وسيله جويان خدايا درود
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثيرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً وَلِحَقِّ
فرست بر محمد و آل محمد درود بسيارى که موجب خوشنودى ايشان گردد و حق
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَقَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَقُوَّةٍ يا رَبَّ الْعالَمينَ
محمد و آل محمد اداء گشته و انجام وظيفه ما شده باشد به جنبش و نيروى تو اى پروردگار جهانيان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبينَ الاْبْرارِ الاْخْيارِ الَّذينَ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پاکان نيکوکار برگزيده آن کسانى که
اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلايَتَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
حقوقشان را واجب کردى و اطاعت و دوستيشان را فرض نمودى خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِيَتِکَ
محمد و آل محمد و آباد کن دل مرا به اطاعت خود و به وسيله نافرمانيت رسوايم مکن
وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ
و روزى من گردان که کمک مالى دهم بر کسى که روزيت را بر او تنگ کردى بوسيله آنچه بر من فراخ گرداندى از
فَضْلِکَ وَنَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِکَ وَاَحْيَيْتَنى تَحْتَ ظِلِّکَ وَهذا شَهْرُ
فضل خويش و گستردى بر من از عدل خويش و مرا در زير سايه ات زنده داشتى و اين ماه
نَبِيِّکَ سَيِّدِ رُسُلِکَ شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ
پيمبرت و آقاى رسولانت ماه شعبان است که اطراف آن را به رحمت و خوشنودى خود پوشاندى
الَّذى کانَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَالِه وَسَلَّمَ يَدْاَبُ فى صِيامِهِ
آن ماهى که رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم کوشش بسيار داشت در روزه
وَقِيامِهِ فى لَياليهِ وَاَيّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فى اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ
و شب زنده داريش هم در شبها و هم در روزهايش بخاطر فروتنى در برابر تو در مورد گرامى داشتن و بزرگداشتنش هم چنان
حِمامِهِ اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فيهِ وَنَيْلِ الشَّفاعَةِ لَدَيْهِ
تا هنگام مرگش خدايا پس ما را کمک ده تا روش او را در اين ماه پيروى کنيم و به شفاعتى که نزد او است برسيم
اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفيعاً مُشَفَّعاً وَطَريقاً اِلَيْکَ مَهيَعاً وَاجْعَلْنى لَهُ
خدايا قرار ده او را براى من شفيعى پذيرفته و راهى بسويت که همواره باشد و مرا پيرو او گردان
مُتَّبِعاً حَتّى اَلْقاکَ يَوْمَ الْقِيمَةِ عَنّى راضِياً وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِياً قَدْ
تا به جايى که در روز قيامت تو را در حالى ديدار کنم که از من خوشنود باشى و گناهانم را ناديده گيرى
اَوْجَبْتَ لى مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَاَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِ وَمَحَلَّ الاْخْيارِ
و براى من واجب کرده باشى از جانب خود رحمت و خوشنودى را و مرا در خانه هميشگى (بهشت جاويدان ) و منزلگاه نيکان فرود آرى
مناجات شعبانيه
هشتم : بخواند اين مناجات مرويّه از ابن خالويه را که نقل کرده و گفته اين مناجات حضرت اميرالمؤ منين و امامان از فرزندان او است که در ماه شعبان مى خواندند
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامى که تو را خوانم و بشنو
نِدائى اِذا نادَيْتُکَ وَاَقْبِلْ عَلىَّ اِذا ناجَيْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْکَ وَوَقَفْتُ
صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من کن هرگاه با تو راز گويم زيرا من به سوى تو گريختم و پيش رويت
بَيْنَ يَدَيکَ مُسْتَکيناً لَکَ مُتَضرِّعاً اِلَيْکَ راجِياً لِما لَدَيْکَ ثَوابى
ايستادم در حال بيچارگى و فروتنى به درگاهت و اميدوارم ثوابم را که در پيش تو است
وَتَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَتَخْبُرُ حاجَتى وَتَعْرِفُ ضَميرى وَلا يَخْفى
و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى و از نهادم باخبرى
عَلَيْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ وَما اُريدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقى واَتَفَوَّهُ
و سرانجام کار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را مى خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبى
بِهِ مِنْ طَلِبَتى وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتى وَقَدْ جَرَتْ مَقاديرُکَ عَلَىَّ يا سَيِّدى
را که مى خواهم به زبان آرم و اميد آن را براى سرانجام کارم دارم ، اى آقاى من مقدّرات
فيما يَکُونُ مِنّى اِلى آخِرِ عُمْرى مِنْ سَريرَتى وَعَلانِيَتى وَبِيَدِکَ لا
تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از کارهاى پنهانم و چه آشکارم و بدست تو است نه
بِيَدِ غَيْرِکَ زِيادَتى وَنَقْصى وَنَفْعى وَضَرّى اِلهى اِنْحَرَمْتَنى فَمَنْ
به دست ديگرى کم و زياد شدن و سود و زيان من خدايا اگر توام محروم کنى پس کيست
ذَاالَّذى يَرْزُقُنى وَاِنْ خَذَلْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى يَنْصُرُنى اِلهى اَعُوذُ
که روزيم دهد و اگر تو خوارم کنى پس کيست که ياريم دهد خدايا پناه برم
بِکَ مِنَ غَضَبِکَ وَحُلُولِ سَخَطِکَ اِلهى اِنْ کُنْتُ غَيْرَ مُسْتَاْهِلٍ
به تو از خشمت و فرو ريختن عذابت خدايا اگر من شايستگى رحمت تو را ندارم
لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلىَّ بِفَضْلِ سِعَتِکَ اِلهى کَاَنّى
ولى تو شايسته آنى که از زياده بخششت به من احسان کنى خدايا خود را چنان
بِنَفْسى واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْکَ وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلى عَلَيْکَ فَقُلْتَ ما
مى نگرم که گويا در برابرت ايستاده و آن توکل نيکويى که بر تو دارم بر سر من سايه افکنده و تو نيز آنچه را
اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنى بِعَفْوِکَ اِلهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْکَ
شايسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اى خدايا اگر بگذرى پس کيست
بِذلِکَ وَاِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ يُدْنِنى مِنْکَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ
که از تو بدين کار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديک شده و عملم مرا به تو نزديک نکرده من به ناچار قرار مى دهم
الاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْکَ وَسيلَتى اِلهى قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسى فِى
اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن ستم کردم در
النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها اِلهى لَمْ يَزَلْ بِرُّکَ عَلَىَّ اَيّامَ
آن توجهى که بدان کردم پس واى بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته در دوران زندگى نيکى تو
حَيوتى فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنّى فى مَماتى اِلهى کَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ
بر من مى رسد پس نيکيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا من چگونه ماءيوس شوم از اينکه پس از مرگ مورد حسن
نَظَرِکَ لى بَعْدَ مَماتى وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنى اِلاّ الْجَميلَ فى حَيوتى اِلهى
نظر تو واقع گردم در صورتى که در دوران زندگيم جز به نيکى سرپرستيم نکردى خدايا
تَوَلَّ مِنْ اَمْرى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِکَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ
سرپرستى کن کار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه کن بر من به فضل خويش که همچون گنهکارى هستم
جَهْلُهُ اِلهى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَاَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها
که نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى که من به پوشاندن آنها
عَلَىَّ مِنْکَ فى الاُْخْرى اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحينَ
در آخرت محتاج ترم (در دنيا پوشاندى ) با اينکه آشکارش نکردى براى هيچيک از بندگان شايسته ات
فَلاتَفْضَحْنى يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلى رُؤُسِ الاْشْهادِ اِلهى جُودُکَ بَسَطَ
اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مکن خدايا جود و بخششت
اَمَلى وَعَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلى اِلهى فَسُرَّنى بِلِقاَّئِکَ يَوْمَ تَقْضى
آرزويم را گستاخ کرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزى
فيهِ بَيْنَ عِبادِکَ اِلهى اعْتِذارى اِلَيْکَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ
که ميان بندگانت داورى کنى به ديدارت مسرور ساز خدايا عذرخواهى من به درگاهت عذرخواهى کسى است که بى نياز
قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرى يا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُونَ اِلهى
نشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين کسى که گنهکاران به درگاهش معذرت خواهى کنند خدايا
لا تَرُدَّ حاجَتى وَلا تُخَيِّبْ طَمَعى وَلا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجاَّئى وَاَمَلى
حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدى مکشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما
اِلهى لَوْ اَرَدْتَ هَوانى لَمْ تَهْدِنى وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتى لَمْ تُعافِنى
خدايا اگر خوارى مرا خواسته بودى راهنمائيم نمى کردى و اگر رسوائيم را مى خواستى تندرستيم نمى دادى
اِلهى ما اَظُنُّکَ تَرُدُّنى فى حاجَةٍ قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى طَلَبِها مِنْکَ
خدايا گمان ندارم که مرا بازگردانى در مورد حاجتى که عمر خويش را در خواستن آن از تو سپرى کردم
اِلهى فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً داَّئِماً سَرْمَداً يَزيدُ وَلا يَبيدُ کَما تُحِبُّ
خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدى جاويدان هميشگى که فزون شود ولى کم نگردد بدان نحو که دوست دارى
وَتَرْضى اِلهى اِنْ اَخَذْتَنى بِجُرْمى اَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَاِنْ اَخَذْتَنى
و خوشنود شوى خدايا اگر مرا به جنايتم ماءخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم
بِذُنُوبى اَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنىِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّى
بگيرى من هم تو را به آمرزشت بگيرم و اگر به دوزخم ببرى بدوزخيان اعلام مى کنم که من
اُحِبُّکَ اِلهى اِنْ کانَ صَغُرَ فى جَنْبِ طاعَتِکَ عَمَلى فَقَدْ کَبُرَ فى
تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو کوچک است ولى آرزويم در
جَنْبِ رَجاَّئِکَ اَمَلى اِلهى کَيْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَيْبَةِ مَحْروماً
کنار اميد تو بزرگ است خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم
وَقَدْ کانَ حُسْنُ ظَنّى بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنى بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً اِلهى
با اينکه چنان حسن ظنى من به جود و بخششت داشتم که مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهى گرداند خدايا
وَقَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَاَبْلَيْتُ شَبابى فى سَکْرَةِ
من عمرم را در حرص غفلت از تو سپرى کردم و جوانيم را در مستى دورى از تو
التَّباعُدِ مِنْکَ اِلهى فَلَمْ اَسْتَيْقِظْ اَيّامَ اغْتِرارى بِکَ وَرُکُونى اِلى
از بين بردم و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگارى که به کرم تو مغرور بودم و به راه خشم
سَبيلِ سَخَطِکَ اِلهى وَاَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْکَ
تو متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام که در برابرت ايستاده و
مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَيْکَ اِلهى اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَيْکَ مِمَّا کُنْتُ
به وسيله کرم تو به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اى هستم که مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با
اُواجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائى مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ
تو روبرو شدم از بى حيايى خودم در پيش روى تو خود را پاک سازم و از تو گذشت مى خواهم زيرا
الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ اِلهى لَمْ يَکُنْ لى حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِکَ
گذشت وصف شناساى کرم تو است خدايا من آن نيرويى که بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم
اِلاّ فى وَقْتٍ اَيْقَظْتَنى لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ
مگر در آن وقت که تو براى دوستيت بيدارم کنى و آن طور که خواهى باشم پس تو را سپاس گويم که مرا
بِاِدْخالى فى کَرَمِکَ وَلِتَطْهيرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ اِلهى
در کرم خويش داخل کردى و دلم را از چرکيهاى بى خبرى و غفلت از خويش پاکيزه ساختى خدايا
اُنْظُرْ اِلَىَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَکَ وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَاَطاعَکَ يا
به من بنگر نگريستن کسى که او را خوانده اى و او پاسخت داده و به يارى خويش به کارش واداشته اى و فرمانبريت کرده
قَريبَاً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ وَيا جَواداً لايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ
اى نزديکى که دور نگردى از آن کس که بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى که بخل نورزد از آنکس که اميد نيکيش دارد
اِلهى هَبْ لى قَلْباً يُدْنيهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَلِساناً يُرْفَعُ اِلَيْکَ صِدْقُهُ
خدايا دلى به من بده که اشتياقش به تو موجب نزديکيش به تو گردد و زبانى که صدق گفتارش
وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ اِلهى إ نَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ
بسوى تو بالا آيد و نظر حقيقت بينى که همان حقيقتش او را به تو نزديک گرداند خدايا کسى که بوسيله تو شناخته شد گمنام نيست
لاذَ بِکَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوکٍ اِلهى اِنَّ مَنِ
و کسى که به تو پناهنده شد خوار نيست و کسى که تو بسويش رو کنى بنده ديگرى نخواهد بود خدايا براستى
انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنيرٌ وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجيرٌ وَقَدْ لُذْتُ بِکَ يا
هرکس به تو راه جويد راهش روشن است و هر که به تو پناه جويد پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام
اِلهى فَلا تُخَيِّبْ ظَنّى مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْجُبْنى عَنْ رَاْفَتِکَ اِلهى
پس گمانى را که به رحمتت دارم نوميد مکن و از مهر خويش منعم مکن خدايا
اَقِمْنى فى اَهْلِ وِلايَتِکَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ اِلهى
جاى مرا در ميان دوستدارانت جاى آن دسته از ايشان قرار ده که اميد افزايش دوستيت را دارند خدايا
وَاَلْهِمْنى وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلى ذِکْرِکَ وَهِمَّتى فى رَوْحِ نَجاحِ اَسْماَّئِکَ
در دلم انداز شيدايى و شيفتگى ذکر خود را پياپى و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت
وَمَحَلِّ قُدْسِکَ اِلهى بِکَ عَلَيْکَ اِلاّ اَلْحَقْتَنى بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِکَ
و محل قدست قرار ده خدايا به حق خودت بر خودت سوگند که مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه
وَالْمَثْوَى الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِکَ فَاِنّى لا اَقْدِرُ لِنَفْسى دَفْعاً وَلا
شايسته اى از مقام خوشنوديت برسانى زيرا که من قادر بر دفع چيزى از خود نيستم و
اَمْلِکُ لَها نَفْعاً اِلهى اَنَا عَبْدُکَ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوکُکَ الْمُنيبُ
مالک سودى هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهکار تو و مملوک زارى و توبه کننده به درگاهت هستم
فَلا تَجْعَلْنى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
پس مرا در زمره کسانى که روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده
اِلهى هَبْ لى کَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَيْکَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياَّءِ نَظَرِها
خدايا بريدن کاملى از خلق بسوى خود به من عنايت کن و ديده هاى دلمان را به نور توجهشان
اِلَيْکَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ
به سوى خود روشن گردان تا ديده هاى دل پرده هاى نور را پاره کند و به مخزن اصلى
الْعَظَمَةِ وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ اِلهى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ
بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آويخته به عزت مقدست گردد خدايا قرارم ده از کسانى که او را خواندى
نادَيْتَهُ فَاَجابَکَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَکَ
و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از اين رو در پنهانى با او به راز گويى پرداختى ولى
جَهْراً اِلهى لَمْ اُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنّى قُنُوطَ الاْياسِ وَلاَ انْقَطَعَ
او آشکارا برايت کار کرد خدايا به خوش بينى من نااميدى را مسلط مکن و اميدم را که به
رَجاَّئى مِنْ جَميلِ کَرَمِکَ اِلهى اِنْ کانَتِ الْخَطايا قَدْ اَسْقَطَتْنى
کرم نيکويت دارم قطع مکن خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته
لَدَيْکَ فَاصْفَحْ عَنّى بِحُسْنِ تَوَکُّلى عَلَيْکَ اِلهى اِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ
پس بدان اعتماد خوبى که به تو دارم از من درگذر خدايا اگر گناهانم
مِنْ مَکارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْيَقينُ اِلى کَرَمِ عَطْفِکَ اِلهى اِنْ اَنامَتْنِى
بواسطه بزرگواريهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار کرده خدايا اگر
الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتْعِدادِ لِلِقاَّئِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَّئِکَ
بى خبرى از آماده شدن براى ديدارت مرا به خواب فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار کرده
اِلهى اِنْ دَعانى اِلَى النّارِ عَظيْمُ عِقابِکَ فَقَدْ دَعانى اِلَى الْجَنَّةِ
خدايا اگر بزرگ کيفرت مرا به دوزخ مى خواند ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت
جَزيلُ ثَوابِکَ اِلهى فَلَکَ اَسْئَلُ وَاِلَيْکَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ وَاَسْئَلُکَ اَنْ
دعوت مى کند خدايا پس از تو خواهم و بسوى تو زارى کنم و بگرايم و از تو خواهم که
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ يُديمُ ذِکَرَکَ وَلا
درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از کسانى قرارم دهى که پيوسته به ياد تواند و
ويَنْقُضُ عَهْدَکَ وَلايَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِکَ اِلهى
پيمانت را نمى شکنند و از شکر تو غافل نشوند و دستور تو را سبک نشمارند خدايا
وَاَلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّکَ الاْبْهَجِ فَاَکُونَ لَکَ عارِفاً وَعَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً
برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو روگردان باشم
وَمِنْکَ خاَّئِفاً مُراقِباً يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ
و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود خدا بر محمد
رَسُولِهِ وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً کَثيراً 
پيامبرش و بر آل پاکش باد و سلام بسيار بر ايشان باد
و اين از مناجاتهاى جَليلُ الْقَدْر اَئمه عَليهمُ السلام است و بر مضامين عاليه مشتمل است و در هر وقت که حضور قلبى باشد خواندن آن مناسب است .
اعمال مُختصّه ماه شعبان
شب اوّل
نمازهاى بسيار در اقبال ذکر شده از جمله دوازده رکعت به حمد و يازده مرتبه توحيد
روز اوّل
روزه اش فضيلت بسيار دارد و از حضرت صادق عليه السلام روايت است که هر که روزه بگيرد روز اوّل شعبان را واجب شود براى او بهشت البته و سيد بن طاوس ثواب بسيارى نقل کرده از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله براى کسى که سه روز اوّل اين ماه را روزه دارد و در شبهاى آنها دو رکعت نماز کند در هر رکعت حمد يک مرتبه و توحيد يازده مرتبه .
و بدانکه در تفسير امام عليه السلام خبرى در فضيلت شعبان و روز اوّل آن ذکر شده که فوائد بسيار در آن مندرجست و شيخ ما ثقة الاسلام نورى نَوَّرَاللّهُ مَرْقَدَهُ آن خبر را ترجمه نموده و در آخر کتاب کلمه طيّبه ذکر فرموده و چون آن خبر طولانيست و مقام را گنجايش تمام آن نيست ما مختصر آن را در اينجا ذکر مى کنيم
حاصل آن خبر آن است که حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در روز اوّل شعبانى گذشت به جماعتى که در مسجدى نشسته بودند و در امر قَدَرْ و امثال آن گفتگو مى کردند و بلند شده بود صداهاى ايشان و سخت شده بود لجاجت و جدال ايشان پس حضرت ايستاد و بر ايشان سلام کرد آنها جواب سلام دادند و براى آن جناب برخاستند و خواهش کردند که نزد ايشان بنشيند آن حضرت به ايشان اعتنايى نکرد و فرمود اى گروهى که سخن مى گوييد در چيزى که نفع نمى رساند آيا ندانستيد که خداى تعالى را بندگانيست که ساکت کرده ايشان را خوف بدون آنکه عاجز باشند از گفتن يا لال باشند بلکه ايشان هرگاه به خاطر آرند عظمت خداوند را شکسته مى شود زبانهايشان و کنده مى شود دلهايشان و مى رود عقلهاى شان و مبهوت مى شوند به جهت اِعْزاز و اِجلال و اعظام خداوند پس هرگاه به خود آمدند از اين حالت رو مى آورند بسوى خدا به کردارهاى پاکيزه مى شمرند نَفْسهاى خود را با ستمکاران و خطاکاران و حال آنکه ايشان منزّهند از تقصير و تفريط مگر آنکه ايشان راضى نمى شوند براى خدا به کردار اندک و بسيار نمى شمرند براى او عمل زياد را و پيوسته مشغولند به اعمال پس ايشان چنانند که هر وقت نظر کنى به ايشان ايستادگانند به عبادت ترسان و هراسان در بيم و اضطرابند پس کجائيد شما از ايشان اى گروه تازه کارها آيا ندانستيد که داناترين مردم به قَدَرْ ساکت ترين ايشانند از آن و اينکه جاهلترين مردم به قَدَرْ سخنگوترين ايشانند در او .
اى گروه تازه کارها امروز غُرّه شعبان کريم است ناميده است او را پروردگار ما شعبان به جهت پراکنده شدن خيرات به تحقيق که باز کرده پروردگار شما در او درهاى حسنات خود را و جلوه داده به شما قصرها و خيرات او را به قيمت ارزانى و کارهاى آسانى پس بخريد آن را و جلوه داده براى شما ابليس لعين شُعَبهاى شرور و بلاهاى خود را و شما پيوسته مى کوشيد در گمراهى و طغيان و متَمَّسِک مى شويد به شعبهاى ابليس و رُو مى گردانيد از شعبهاى خيرات که باز شده براى شما درهاى او و اين غُرّه ماه شعبان است و شعبهاى خيرات او نماز است و روزه و زکات و امر به معروف و نهى از منکر و بِرّ والدين و خويشان و همسايگان و اصلاح ذات الْبَيْنِ و صدقه بر فقراء و مساکين بر خود کلفت مى دهيد چيزى را که برداشته شده از شما يعنى امر قضا و قدر و چيزى که نهى کرده شده ايد از فرو رفتن در آن از کشف سِرّهاى خدا که هر که تفتيش کند از آنها از تباه شدگانست
آگاه باشيد به درستى که اگر شما واقف شويد بر آنچه مهيّا فرموده ، پروردگار عزّوجلّ براى مطيعين از بندگانش در امروز هر آينه بازخواهيد داشت خود را از آنچه در او هستيد و شروع خواهيد کرد در آنچه امر کردند شما را به آن .
گفتند يا اميرالمؤ منين عليه السلام و چيست آنکه آن را خداوند مهيّا فرموده در اين روز براى مطيعين خود ؟
پس حضرت نقل فرمود قصه آن لشکرى را که رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله به جهاد کفار فرستاده بود و دشمنان شب بر ايشان شبيخون زدند و آن شبى تاريک و سخت ظلمانى بود و مسلمانان در خواب بودند کسى از ايشان بيدار نبود جز زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه و قتادة بن نعمان و قيس بن عاصم منقرى که هر کدام در يک جانب ايشان بيدار و مشغول نماز و قرآن خواندن بودند دشمنان مسلمانان را تيرباران کردند و به واسطه تاريکى و نديدن مسلمانان دشمنان را تا از آنها احتراز کنند نزديک بود که هلاک شوند که ناگاه از دهان اين چند نفر نورهايى ساطع شد که لشکرگاه مسلمانان را روشن کرده و سبب قوت و دليرى ايشان شده پس شمشير کشيده و دشمنان را کشته و زخمدار و اسير نمودند و چون مراجعت نمودند و براى حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل کردند فرمود اين نورها به جهت اعمال اين برادران شما است در غره ماه شعبان .
پس يک يک آن اعمال را حضرت نقل کردند تا آنکه فرمودند چون روز اول شعبان مى‏شود پراکنده مى‏کند ابليس لشکر خود را در اطراف زمين و آفاق آن و مى‏گويد به ايشان که سعى کنيد در کشيدن بعضى از بندگان خدا را به سوى خود در اين روز و به درستى که خداى عز و جل پراکنده مى‏کند ملائکه را در اطراف زمين و آفاق او و به ايشان مى‏فرمايد براستى نگاه داريد بندگان مرا و ارشاد کنيد ايشان را پس همه ايشان نيک بخت مى‏شوند به شما مگر آنکه امتناع و سرکشى کند پس به درستى که او از حد گذشته مى‏گردد در حزب ابليس و جنود او به درستى که خداوند عز و جل چون روز اول ماه شعبان مى‏شود امر مى‏کند به درهاى بهشت پس باز مى‏شود و امر مى‏کند درخت طوبى را پس نزديک مى‏کند شاخه‏هاى خود را بر اين دنيا آنگاه ندا مى‏کند منادى پروردگار عز و جل اى بندگان خدا اين شاخه‏هاى درخت طوبى است پس در آويزيد به او که بلند کند شما را بسوى بهشت و اين شاخه‏هاى درخت زقوم است پس بترسيد از او که نبرد شما را بسوى دوزخ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود قسم به آنکه مرا به راستى به رسالت مبعوث نموده که هر که فرا گيرد درى از خير و نيکى را در اين روز پس به تحقيق که در آويخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت طوبى پس او کشاننده است او را بسوى بهشت و هر که فرا گيرد درى از شر را در امروز پس به تحقيق که در آويخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله عليه و آله پس هر کس که نماز مستحبى کند امروز براى خدا پس در آويخته به شاخه‏اى از آن .
و هر که روزه گيرد در اين روز پس به تحقيق که در آويخته به شاخه‏اى از آن و هر که صلح دهد ميان زن و شوهرش يا پدر و فرزندش يا خويشاوندانش يا مرد و زن همسايه‏اش يا مرد و زن بيگانه پس به تحقيق که در آويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که تخفيف دهد پريشانى را از طلبى که از او دارد يا کم کند از آن پس به تحقيق که در آويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که نظر کند در حساب خود پس ببيند قرض کهنه را که صاحبش از آن مايوس شده پس ادا کند آن را پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که کفالت کند يتيمى را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که باز دارد سفيهى را از عرض مؤمنى پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که بخواند قرآن يا چيزى از آن را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که ياد آرد خداى را و بشمرد نعمتهاى او را و شکر کند پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که عيادت کند مريضى را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که نيکى کند پدر و مادر خود يا يکى از آنها را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که پيش از اين روز به غضب آورده بود ايشان را پس خوشنودشان کرد در اين روز پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و هر که تشييع کند جنازه را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که تسليت دهد در آن مصيبت زده را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و همچنين هر کسى که بجا آورد چيزى را از ابواب خير در اين روز پس به تحقيق درآويخته از آن به شاخه‏اى آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله عليه و آله قسم به آنکه مرا به راستى به پيغمبرى مبعوث فرموده که هر کس که فراگيرد درى از شر و گناه را در اين روز پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از شاخه‏هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود قسم به آنکه مرا براستى به پيغمبرى فرستاده که هر کس تقصير کند در اين روز نماز واجبى خود را و ضايع کند آن را پس به تحقيق که درآويخته از آن درخت به شاخه‏اى و هر کس که بيايد در نزد او فقيرى ضعيف که مى‏داند بدى حال او را و او قادر است بر تغيير حالش بدون آنکه ضررى به او برسد و کسى هم نيست از او نيابت کند و بنشيند به جاى او پس واگذارد او را که ضايع شود و هلاک گردد و دست او را نگيرد پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که عذر خواهى کند از او بدکارى پس نپذيرد عذر او را آنگاه عقوبت نکند او را به قدر بدى او بلکه بيفزايد بر آن پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که جدائى اندازد ميان شوهرى با زنش يا پدر با فرزندش يا برادر با برادرش يا خويشى با خويشش يا ميان دو همسايه يا ميان دو رفيق يا دو خواهر پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که سخت بگيرد بر تنگدستى و حال آنکه مى‏داند تنگدستى او را پس بيفزايد بر غيظ او بلاى او پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که بر او دينى باشد پس منکر شود آن را بر صاحبش و تعدى کند بر او تا آنکه باطل کند دين او را پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که جفا کند يتيمى را و آزار رساند او را و مال او را تباه کند پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که داخل شود در عرض برادر مؤمن خود و وادارد مردم را بر آن پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از او و کسى که آوازه‏خوانى کند به قسمى از خوانندگى که برانگيزاند در آن خواندن بر معاصى پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از او و کسى که بنشيند بشمرد کارهاى قبيح خود را در جنگها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا و افتخار کند بر آن پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که همسايه‏اش مريض شده پس او را عيادت نکرد محض استخفاف به شان او پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که همسايه‏اش مرد پس مشايعت نکرد جنازه او را به جهت خوار بودن او در نظرش پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که اعراض کند از مصيبت زده و جفا کند او را محض حقارت و کوچکى او در نزدش پس به تحقيق که درآويخته از آن به شاخه‏اى و کسى که عاق کند پدر و مادر خود يا يکى از آن دو را پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و کسى که پيش ايشان را عاق کرده بود و خوشنود نکرد ايشان را امروز و حال آنکه قدرت دارد بر آن پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و همچنين هر کس بکند کارى از ساير اقسام شر را پس به تحقيق که درآويخته به شاخه‏اى از آن و قسم به آنکه مرا به راستى به پيغمبرى فرستاده که درآويختگان به شاخه‏هاى درخت طوبى بلند مى‏کند ايشان را آن شاخه‏ها بسوى بهشت آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله نظر خود را به جانب آسمان انداخت اندکى و مى‏خنديد و مسرور بود آنگاه نظر مبارک را به زير انداخت بسوى زمين پس پيشانى مبارک را درهم کشيد و روى مبارکش ترش شد .
آنگاه رو کرد به اصحاب خود و فرمود قسم به آنکه فرستاده محمد را براستى به پيغمبرى که ديدم به تحقيق درخت طوبى را که بلند مى‏شد و بلند مى‏کرد آنان که به او درآويخته بودند بسوى بهشت و ديدم بعضى از ايشان را که درآويخته بود به يک شاخه از آن و بعضى درآويخته بودند به دو شاخه از آن يا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن ايشان مر طاعت را و به درستى که هر آينه مى‏بينم زيد بن حارثه را که درآويخته به بيشتر شاخه‏هاى از آن پس آن شاخه‏ها بلند مى‏کند او را به اعلى عليين بهشت پس از اين جهت خنديدم و خوشحال شدم پس نگاه کردم بسوى زمين پس قسم به آنکه مرا براستى به پيغمبرى فرستاده که ديدم درخت زقوم را که پايين مى‏رفت شاخه‏هاى او و پايين مى‏برد درآويختگان به او را بسوى دوزخ و ديدم پاره‏اى از ايشان را درآويخته به شاخه‏اى و ديدم پاره‏اى از ايشان که درآويخته به دو شاخه يا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن او مر قبايح را و به درستى که هر آينه مى‏بينم  بعضى از منافقين را که درآويخته به بيشتر شاخهاى او و آنها فرو مى برند او را به اَسفَلِ دَرَکات او پس از اين جهت روى خود را تُرش کردم و پيشانى را درهم کشيدم
روز سوّم
روز مبارکى است که شيخ در مصباح فرموده در اين روز متولّد شد جناب حسين بن على عليه السلام و بيرون آمد توقيع شريف به سوى قاسم بن عَلاء همدانى وکيل حضرت امام حسن عسکرى عليه السلام که مولاى ما حسين عليه السلام متولد شد روز پنجشنبه سوّم شعبان پس روزه بگير آن روز را و اين دعا را در آن روز بخوان :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فى هذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ
خدايا از تو خواهم به حق مولود در اين روز آن مولودى که به او وعده شهادت داده شده بود
قَبْلَ اْستِهْلالِهِ وَوِلادَتِهِ بَکَتْهُ السَّماَّءُ وَمَنْ فيها وَالاْرْضُ وَمَنْ
پيش از اينکه بانگش در اين دنيا بلند شود و به دنيا آيد آسمانها و هر که در آنها است و زمين و هرکه
عَلَيْها وَلَمّا يَُطَاْ لابَتَيْها قَتيلِ الْعَبْرَةِ وَسَيِّدِ الاُْسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ
بَر آن است برايش گريستند پيش از آنکه قدم در اين جهان گذارد کشته اشک و آه و آقاى طائفه بشر آنکس که در
يَوْمَ الْکَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَالشِّفاَّءَ فى
روز رجعت به يارى مدد شده و آنکه پاداش کشته شدنش اين بود که امامان از نسل اويند و درمان در
تُرْبَتِهِ والْفَوْزَ مَعَهُ فى اَوْبَتِهِ والاْوصِياَّءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قاَّئِمِهِمْ
تربت او است و پيروزى در زمان رجعت با او و اوصياء از عترت او است پس از حضرت قائم
وَغَيْبَتِهِ حَتّى يُدْرِکُوا الاْوْتارَ وَيَثْاَروُا الثّارَ وَيُرْضُوا الْجَبّارَ
و پس از دوران غيبتش تا اينکه انتقام گيرند و خونها را باز گيرند و خداى جبار را خوشنود سازند
وَيَکُونُوا خَيْرَ اَنْصارٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ
و بهترين ياران دين خدا باشند درود خدا بر ايشان در هر زمان که رفت و آمد دارد شب و روز
اَللّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَيْکَ اَتَوَسَّلُ وَاَسْئَلُ سُؤالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسيَّئٍ
خدايا پس به حق ايشان به سوى تو دست نياز دراز کنم و از تو خواهم خواستن شخص گنه کار اعتراف کننده بدکردار
اِلى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فى يَوْمِهِ وَاَمْسِهِ يَسْئَلُکَ الْعِصْمَةَ اِلى مَحَلِّ
به نفس خويش از کوتاهيهايى که در امروز و ديروزش کرده و اکنون از تو پناه خواهد تا هنگام رفتن در
رَمْسِهِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَعِتْرَتِهِ وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ
گور خدايا پس درود فرست بر محمد و عترتش و ما را در زمره او محشور گردان
وَبَوِّئْنا مَعَهُ دارَ الْکَرامَةِ وَمَحَلَّ الاِقامَةِ اَللّهُمَّ وَکَما اَکْرَمْتَنا
و جاى ده ما را با او در خانه کرامت (بهشت ) و جايگاه ماندن هميشگى خدايا چنانچه ما را به شناختنش
بِمَعْرِفَتِهِ فَاَکْرِمْنا بِزُلْفَتِهِ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُ وَسابِقَتَهُ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ
گرامى داشتى هم چنان ما را به نزديک شدن با او گرامى دار و رفاقت و سابقه داشتن با او را روزى ما گردان و بگردان ما
يُسَلِّمُ لاِمْرِهِ وَيُکْثِرُ الصَّلوةَ عَلَيْهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ وَعَلى جَميعِ اَوْصِياَّئِهِ
را از کسانى که تسليم دستور اويند و هنگام بردن نامش بسيار بر او درود فرستند و بر همه اوصياء
وَاَهْلِ اَصْفِياَّئِهِ الْمَمْدُودين مِنْکَ بِالْعَدَدِ الاِْثْنَىْ عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهَرِ
و خاندان برگزيده اش که يارى شده اند از جانب تو به عدد دوازده ، آن ستارگان درخشان
وَالْحُجَجِ عَلى جَميعِ الْبَشَرِ اَللّهُمَّ وَهَبْ لَنا فى هذَا الْيَوْمِ خَيْرَ
و حجتهاى تو بر تمامى افراد بشر خدايا و ببخش به ما در اين روز بهترين
مَوْهِبَةٍ وَاَنْجِحْ لَنا فيهِ کُلَّ طَلِبَةٍ کَما وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ
بخششها را و برآور براى ما در اين روز هر خواهشى را چنانچه حسين را به محمد جدش بخشيدى
وَعاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ
و فطرس به گهواره حسين عليه السلام پناه برد و ما پناهنده به قبر او هستيم پس از شهادت او بالاى تربتش
وَننْتَظِرُ اَوْبَتَهُ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ 
آمده و چشم به راه رجعت او هستيم اجابت کن اى پروردگار جهانيان 
پس مى خوانى بعد از اين به دعاى حسين عليه السلام و اين آخر دعاى آنحضرت است در روزى که بسيار شده بود دشمنان او يعنى روز عاشورا  :
اَللّهُمَّ اَنْتَ مُتَعالِى الْمَکانِ عَظيمُ الْجَبَرُوتِ شَديدُ الِمحالِ غَنِىُّ َعنِ
خدايا تويى والامکان و بزرگ جبروت و سخت نيرو و بى نياز از
الْخَلايِقِ عَريضُ الْکِبْرِياَّءِ قادِرٌ عَلى ما تَشاَّءُ قَريبُ الرَّحْمَةِ
خلائق و داراى بزرگى پهناور و تواناى بر هر چه خواهى نزديک مهر
صادِقُ الْوَعْدِ سابِغُ النِّعْمَةِ حَسَنُ الْبَلاَّءِ قَريبٌ إذا دُعيتَ مُحيطٌ بِما
راست وعده فراوان نعمت نيکو آزمايش نزديک هرگاه خوانده شوى محيط به هر چه
خَلَقْتَ قابِلُ التَّوبَةِ لِمَنْ تابَ اِلَيْکَ قادِرٌ عَلى ما اَرَدْتَ وَمُدْرِکٌ ما
آفريده اى توبه پذير براى آن کس که به سويت توبه کند توانا بر هر چه اراده کنى و بدست آرنده آنچه
طَلَبْتَ وَشَکُورٌ اِذا شُکِرْتَ وَذَکُورٌ اِذا ذُکِرْتَ اَدْعُوکَ مُحْتاجاً
بجويى و سپاس پذير هرگاه سپاس شوى و ياد کنى هنگامى که يادت کنند مى خوانمت نيازمندانه
وَاَرْغَبُ اِلَيْکَ فَقيراً وَاَفْزَعُ اِلَيْکَ خاَّئِفاً وَاَبْکى اِلَيْکَ مَکْرُوباً
و توجه کنم بسويت فقيرانه و پناه آرم بسويت خائفانه و گريه کنم به درگاهت از روى غمزدگى و ملولانه
وَاَسْتَعينُ بِکَ ضَعيفاً وَاَتوَکَّلُ عَلَيْکَ کافِياً اُحْکُمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ قَوْمِنا
کمک جويم بوسيله تو ناتوانانه و توکل کنم بر تو کفايت خواهانه خدايا حکم کن ميان ما و ميان قوم ما
[بِالْحَقِّ] فَاِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا و نَحْنُعِتْرَةُ
به حق زيرا که ايشان ما را فريفتند و با ما نيرنگ زدند و دست از يارى ما کشيدند و با ما بى وفايى کرده ما راکشتند با اينکه ما عترت
نَبِيِّکَ وَوَُلَْدُ حَبيبِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ الَّذِى اصطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَائْتَمَنْتَهُ
پيمبر تو و فرزند حبيب تو محمد بن عبداللّه هستيم آن (بزرگوارى ) که او را به رسالت برگزيدى
عَلى وَحْيِکَ فَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا فَرَجاً وَمَخْرَجاً بِرَحْمَتِکَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و بر وحى خويش امينش ساختى پس در کار ما گشايش و فرجى عطا فرما به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
ابن عَيّاش گفت شنيدم از حسين بن علىّ بن سفيان بزوفرى که مى گفت حضرت صادق عليه السلام مى خواند اين دعا را در اين روز و فرموده که اين دعا از دعاهاى روز سيّم شعبان است و آن روز ولادت حسين عليه السلام است
شب سيزدهم
اوّل لَيالى بيض است و کيفيّت نماز امشب و دو شَبِ بعد در ماه رجب گذشت
شب نيمه شعبان
شب بسيار مبارکى است از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايتست که از حضرت امام محمّد باقرعليه السلام سؤ ال شد از فضل شب نيمه شعبان فرمود آن شب افضل شبها است بعد از ليلة القدر در آن شب عطا مى فرمايد خداوند به بندگان فضل خود را و مى آمرزد ايشان را به مَنّ و کَرَم خويش پس سعى و کوشش کنيد در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن شب پس بدرستى که آن شبى است که خدا قسم ياد فرموده به ذات مقدّس خود که دست خالى برنگرداند سائلى را از درگاه خود مادامى که سؤ ال نکند معصيت را و آن شب آن شبى است که قرار داده حَقّ تعالى آن را از براى ما به مقابل آنکه قرار داده شب قدر را براى پيغمبر ماصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله پس کوشش کنيد در دُعا و ثنا بر خداى تعالى ((الخبر)) و از جمله برکات اين شب مبارک آنست که ولادت با سعادت حضرت سلطان عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر اين شب سنه دويست و پنجاه و پنج در سُرَّ مَنْ رَاى واقع شده و باعث مزيد شرافت اين لَيْله مبارکه شده و از براى اين شب چند عملست:
اوّل : غسل است که باعث تخفيف گناهان مى شود.
دوّم : احياءاين شب است به نماز و دعاء و استغفار چنانچه امام زين العابدين عليه السلام مى کردند و در روايتست که هر که احيا دارد اين شب را نميرد دل اودر روزى که دلها بميرند.
سوّم : زيارت حضرت امام حسين عليه السلام است که افضل اعمال اين شب و باعث آمرزش ‍ گناهانست و هر که خواهد با او مصافحه کند روح صد و بيست و چهار هزار پيغمبر زيارت کند آن جناب را در اين شب و اَقَلِّ زيارت آن حضرت آن است که به بامى برآيد و به جانب راست و چپ نظر کند پس سر به جانب آسمان کند پس زيارت کند آن حضرت را به اين کلمات ((اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ)) و هرکس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به اين کيفيّت زيارت کند اميد است که ثواب حجّ وعُمره براى اونوشته شود وما زيارت مخصوصه اين شب را در باب زيارات ذکر خواهيم نمود انشاءاللّه تعالى.
چهارم : خواندن اين دعا که شيخ و سيّد نقل کرده اند و به منزله زيارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَيْهِ است :
اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَيْلَتِنا [هذِهِ] وَمَوْلُودِها
خدايا به حق اين شبى که ما در آنيم و به حق آنکس که در آن به دنيا آمده
وَحُجَّتِکَ وَمَوْعُودِهَا الَّتى قَرَنْتَ اِلى فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ
و حجتت و موعود آن که همراه کردى به فضيلت اين شب فضيلت ديگرى و بدين سبب تمام شد کلمه تو
صِدْقاً وَعَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِکَ وَلا مُعَقِّبَ لاِياتِکَ نُورُکَ الْمُتَاَلِّقُ
براستى و عدالت تغيير دهنده اى براى کلمات تو نيست و پس زننده اى براى آيات تو نيست آن نور درخشانت
وَضِياَّؤُکَ الْمُشْرِقُ وَالْعَلَمُ النُّورُ فى طَخْياَّءِ الدَّيْجُورِ الْغائِبُ
و آن روشنى فروزانت و آن نشانه نورانى در شب تاريک ظلمانى آن پنهان
الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَکَرُمَ مَحْتِدُهُ وَالْمَلاَّئِکَةُ شُهَّدُهُ وَاللّهُ ن اصِرُهُ
غايب از انظار که ولادتش بزرگ و کريم الاصل بود و فرشتگان گواهان اويند و خدا ياور
وَمُؤَيِّدُهُ اِذا آنَ ميعادُهُ وَالْمَلاَّئِکَةُ اَمْد ادُهُ سَيْفُ اللّهِ الَّذى لا يَنْبوُ
و کمک کار او است در آن هنگام که وعده اش برسد و فرشتگان مددکارش باشند آن شمشير برنده خدا که کُند نشود
وَنُورُهُ الَّذى لا يَخْبوُ وَ ذوُالْحِلْمِ الَّذى لا يَصْبوُا مَدارُ الَّدهْرِ
و نور او که خاموش نگردد و بردبارى که کار بى رويه انجام ندهد چرخ روزگار بخاطر او گردش کند
وَنَواميسُ الْعَصْرِ وَوُلاةُ الاْمْرِ وَالْمُنَزَّلُ عَلَيْهِمْ ما يَتَنَزَّلُ فى لَيْلَةِ
و او و پدران معصومش نواميس هر عصر و واليان امر خدايند در شب قدر آنچه نازل شود بر ايشان نازل گردد
الْقَدْرِ وَاَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْيِهِ وَوُلاةُ اَمْرِهِ وَنَهْيِهِ
و آنهايند صاحبان حشر و نشر و مفسران وحى خدا و سرپرستان امر و نهى او
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى خاتِمِهْم وَقآئِمِهِمُ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ اَللّهُمَّ
خدايا پس درود فرست بر خاتم ايشان و قائمشان که در پس پرده است از عوالم آنها خدايا
وَاَدْرِکَ بِنا اءَيّامَهُ وَظُهُورَهُ وَقِيامَهُ وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَاقْرِنْ ثارَنا
ما را به روزگار او و زمان ظهور و قيامش برسان و از جمله يارانش قرارمان ده و خونخواهى ما را
بِثارِهِ وَاکْتُبْنا فى اَعْوانِهِ وَخُلَصاَّئِهِ وَاَحْيِنا فى دَوْلَتِهِ ناعِمينَ
به خونخواهى او مقرون گردان و نام ما را در زمره ياران و مخصوصانش ثبت فرما و ما را در دولتش شادکام
وَبِصُحْبَتِهِ غانِمينَ وَبِحَقِّهِ قآئِمينَ وَمِنَ السُّوَّءِ سالِمينَ يا اَرْحَمَ
و متنعم و به هم نشينيش بهره مند و به گرفتن حقش پا بر جا بدار و از بديها بر کنارمان کن اى مهربانترين
الرّاحِمينَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَصَلَواتُهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ
مهربانان و ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است و درودهاى او بر آقاى ما محمد
خاتَمِ النَّبِيّينَ وَالْمُرْسَلينَ وَعَلى اَهْلِ بَيْتِهِ الصّادِقينَ وَعِتْرَتِهَ
خاتم پيمبران و مرسلين و بر خاندان راستگو و عترت حقگويش باد
النّاطِقينَ وَالْعَنْ جَميعَ الظّالِمينَ واحْکُمْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ يا اَحْکَمَ الْحاکِمينَ 
و از رحمت خود دور ساز تمام ستمکاران را و ميان ما و ايشان داورى کن اى محکمترين حکم کنندگان
پنجمشيخ روايت کرده از اسماعيل بن فضل هاشمى که گفت تعليم کرد مرا حضرت صادق عليه السلام اين دعا را که بخوانم آنرا در شب نيمه شعبان :
اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ الْخالِقُ الرّازِقُ الْمُحْيِى الْمُميتُ الْبَدىَّءُ
خدايا تويى زنده پاينده والاى بزرگ آفريننده و روزى دهنده زنده کننده و ميراننده آغاز کننده
الْبَديعُ لَکَ الْجَلالُ وَلَکَ الْفَضْلُ وَلَکَ الْحَمْدُ وَلَکَ الْمَنُّ وَلَکَ الْجُودُ
و پديد آرنده ، براى تو است بزرگى و از آن تو است فضيلت و ستايش و از آن تو است نعمت و جود
وَلَکَ الْکَرَمُ وَلَکَ الاْمْرُ وَلَکَ الْمَجْدُ وَلَکَ الْشُّکْرُ وَحْدَکَ لا شَريکَ
و خاص تو است بزرگوارى و از تو است فرمان و شوکت و خاص تو است سپاسگزارى که يگانه اى و شريکى برايت
لَکَ يا واحِدُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَکُنْ لَهُ
نيست اى يگانه اى يکتا اى بى نياز اى که فرزندى ندارد و فرزند کسى نباشد و نيست برايش
کُفُواً اَحَدٌ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْغفِرْلى وَارْحَمْنى وَاکْفِنى
همتايى هيچکس درود فرست بر محمد و آل محمد و بيامرز مرا و به من رحم کن و کفايت کن
ما اَهَمَّنى وَاقْضِ دَيْنى وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقى فَاِنَّکَ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ
از من آنچه فکر مرا به خود مشغول کرده و قرضم را ادا کن و در روزيم گشايش ده زيرا که تو در اين شب
کُلَّ اَمْرٍ حَکيمٍ تَفْرُقُ وَمَنْ تَشاَّءُ مِنْ خَلْقِکَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنى وَاَنْتَ
هر کار محکمى را از هم جدا کنى و هر يک از مخلوقات خود را بخواهى روزى دهى پس روزيم ده که تو
خَيْرُ الرّازِقينَ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَاَنْتَ خَيْرُ الْقاَّئِلينَ النّاطِقينَ وَاسْئَلوُا اللّهَ
بهترين روزى دهندگانى زيرا تو خود گفتى و تو بهترين گويندگان و ناطقان هستى که فرمودى ((از خدا بخواهيد
مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَاِيّاکَ قَصَدْتُ وَابْنِ نَبِيِّکَ اعْتَمَدْتُ وَلَکَ
از فضل او)) پس من از فضل تو مى خواهم و تو را قصد کردم و به فرزند پيمبرت اعتماد کردم و از تو
رَجَوْتُ فَارْحَمْنى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 
اميدوارم پس به من رحمت کن اى مهربانترين مهربانان
ششمبخواند اين دعا را که حضرت رسول صلى الله عليه و آله دراين شب مى خواندند :
اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْيَتِکَ ما يَحُولُ بَيْنَنا
خدايا بهره ما کن از ترس خود بدان اندازه که حائل شود ميان ما
وَبَيْنَ مَعْصِيَتِکَ وَمِنْ طاعَتِکَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ رِضْوانَکَ وَمِنَ الْيَقينِ ما
و نافرمانيت و از اطاعت خويش بدان مقدار که ما را به خوشنودى و رضوان تو برساند و از يقين بدان
يَهُونُ عَلَيْنا بِهِ مُصيباتُ الدُّنْيا اَللّهُمَّ اَمْتِعْنا بِاَسْماعِنا وَاَبْصارِنا
حد که بوسيله آن ناگواريهاى دنيا بر ما آسان گردد خدايا ما را به گوشهايمان و ديده هامان
وَقُوَّتِنا ما اَحْيَيْتَنا وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنّا وَاجْعَلْ ثارَنا عَلى مَنْ ظَلَمَنا
و نيرويمان تا زنده ايم بهره مند ساز و آن را وارث ما گردان و خون ما را به گردن کسى انداز که بر ما ستم کرده
وَانْصُرنا عَلى مَنْ عادانا وَلا تَجْعَلْ مُصيبَتَنا فى دينِنا وَلا تَجْعَلِ
و يارى ده ما را بر کسى که با ما دشمنى کند و مصيبت ما را در دينمام قرار مده و دنيا
الدُّنْيا اَکْبَرَ هَمِّنا وَلا مَبْلَغَ عِلْمِنا وَلا تُسَلِّطْ عَلَيْنا مَنْ لا يَرْحَمُنا
را بزرگترين اندوه ما قرار مده و نيز آخرين حد دانش ما قرارش مده و مسلط مکن بر ما کسى را که بر ما رحم نکند
بِرَحْمَتِکَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 
به رحمتت اى مهربانترين مهربانان 
و اين دعاى جامع کاملى است و خواندن آن در اوقات ديگر نيز غنيمت است و از عوالى اللئالى نقل شده که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله هميشه اين دعا را مى خواندند.
هفتم : بخواند صلوات هر روز را که در وقت زوال مى خواند.
هشتم : بخواند دعاى کميل را که ورودش ‍ در اين شبست و در باب اوّل گذشت .
نهم : آنکه هر يک از سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ را صد مرتبه بگويد تا خداوند تعالى گناهان گذشته او را بيامرزد و برآورد حاجتهاى دنيا و آخرت او را .
دهم : شيخ در مصباح روايت کرده از ابويحيى در ضمن خبرى در فضيلت شب نيمه شعبان که گفت گفتم به مولاى خودم حضرت صادق عليه السلام که بهترين دعاها در اين شب کدام است فرمود هر گاه به جا آوردى نماز عشا را پس دو رکعت نمازگذار بخوان در رکعت اوّل حمد و سُوره جحد که قُلْ يا اَيُّهَا الْکافِروُنَ باشد و بخوان در رکعت دويّم حمد و سوره توحيد که قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ است پس چون سلام دادى بگو سُبْحانَ اللّهِ سى و سه مرتبه و اَلْحَمْدُلِلّهِ سى و سه مرتبه و اللّهُ اَکْبَرُ سى و چهار مرتبه پس بگو:
يا مَنْ اِلَيْهِ مَلْجَاءُ الْعِبادِ فِى الْمُهِمّاتِ وَاِلَيْهِ يَفْزَعُ الْخَلْقُ فىِ الْمُلِمّاتِ
اى که به سوى او است پناه بندگان در کارهاى اندوه خيز و به سوى او پناه برند خلايق در پيش آمدهاى ناگوار
يا عالِمَ الْجَهْرِ وَالْخَفِيّاتِ وَ يا مَنْ لا تَخْفى عَلَيْهِ خَواطِرُ الاْوْهامِ
اى داناى آشکار و نهان و اى که بر او پنهان نماند انديشه هايى که در دلها افتد
وَتَصَرُّفُ الْخَطَراتِ يا رَبَّ الْخَلايِقِ وَالْبَرِيّاتِ يا مَنْ بِيَدِهِ مَلَکُوتُ
و تصرف کردن آن خاطرات اى پروردگار خلايق و آفريدگان اى که ملکوت
الاْرَضينَ وَالسَّمواتِ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَمُتُّ اِلَيْکَ بِلا اِلهَ اِلاّ
زمينها و آسمانها بدست او است تويى خدايى که معبودى جز تو نيست بسويت توسل جويم به کلمه ((لا اله
اَنْتَ فَيا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اجْعَلْنى فى هِذِهِ اللَّيْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ اِلَيْهِ
الا انت )) پس اى خدايى که معبودى جز تو نيست بگردان مرا در اين شب از کسانى که بسويش نگريسته و مورد
فَرَحِمْتَهُ وَسَمِعْتَ دُعاَّئَهُ فَاَجَبْتَهُ وَعَلِمْتَ اسْتِقالَتَهُ فَاَقَلْتَهُ
رحم خويش قرارش داده و دعايش شنيده و اجابت کرده و پشيمانيش را دانسته پس او را پذيرفته اى
وَتَجاوَزْتَ عَنْ سالِفِ خَطيئَتِهِ وَعَظيمِ جَريرَتِهِ فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِکَ
و از خطاهاى گذشته اش و گناه بزرگش در گذشته اى پس من از گناهانم به تو پناهنده شده
مِنْ ذُنُوبى وَلَجَاْتُ اِلَيْکَ فى سَتْرِ عُيُوبى اَللّهُمَّ فَجُدْ عَلَىَّ بِکَرَمِکَ
و به تو ملتجى گشته ام در اينکه عيوبم را بپوشانى خدايا پس جود کن بر من به کرم خود
وَفَضْلِکَ وَاحْطُطْ خَطاياىَ بِحِلْمِکَ وَعَفْوِکَ وَتَغَمَّدْنى فى هذِهِ
و فضلت و بريز خطاهاى مرا به بردبارى و گذشت خويش و فراگير مرا در اين
اللَّيْلَةِ بِسابِغِ کَرامَتِکَ وَاجْعَلْنى فيها مِنْ اَوْلِياَّئِکَ الَّذينَ اجْتَبَيْتَهُمْ
شب به فراوان کرمت و بگردان مرا در اين شب از آن دوستانت که آنان را براى طاعت خويش برگزيده
لِطاعَتِکَ وَاخْتَرْتَهُمْ لِعِبادَتِکَ وَجَعَلْتَهُمْ خالِصَتَکَ وَصِفْوَتَکَ اَللّهُمَّ
و براى پرستشت انتخاب فرمودى و ايشان را جزء خاصان درگاه و برگزيدگانت قراردادى خدايا
اجْعَلْنى مِمَّنْ سَعَدَ جَدُّهُ وَتَوَفَّرَ مِنَ الْخَيْراتِ حَظُّهُ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ
بدار مرا از آن کسانى که کوششش به جايى رسيده و از نيکيها بهره فراوان نصيبش گشته و به گردانم از
سَلِمَ فَنَعِمَ وَفازَ فَغَنِمَ وَاکْفِنى شَرَّ ما اَسْلَفْتُ وَاعْصِمْنى مِنَ الاِْزدِيادِ
آنانکه تندرست شده و متنعم و رستگار و بهره مند گشته و کفايت کن مرا از شر آنچه کرده ام و نگاهم دار از افزودن
فى مَعْصِيَتکَ وَحَبِّبْ اِلَىَّ طاعَتَکَ وَما يُقَرِّبُنى مِنْکَ وَيُزْلِفُنى عِنْدَکَ
در نافرمانيت و دوست گردان نزد من فرمانبرداريت را و آنچه مرا به تو نزديک و مقرب درگاهت گرداند
سَيِّدى اِلَيْکَ يَلْجَاءُ الْهارِبُ وَمِنْکَ يَلْتَمِسُ الطّالِبُ وَعَلى کَرَمِکَ
آقاى من به سوى تو پناه آرد شخص گريز پاى و از تو عاجزانه طلب کند جوينده و بر کرم تو
يُعَوِّلُ الْمُسْتَقيلُ التّائِبُ اَدَّبْتَ عِبادَکَ بالتَّکَرُّمِ وَاَنْتَ اَکْرَمُ الاْکْرَمينَ
تکيه کند شخص عذرخواه و توبه کننده ادب کردى بندگانت را به کرم ورزى به آنها و تو کريمترين کريمانى
وَاَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبادَکَ وَاَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ اَللّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنى ما
و تو خود به بندگانت دستور گذشت دادى و خود آمرزنده و مهربانى خدايا پس مرا از آنچه از
رَجَوْتُ مِنْ کَرَمِکَ وَلا تُؤْيِسْنى مِنْ سابِغِ نِعَمِکَ وَلا تُخَيِّبْنى مِنْ
کرمت اميد دارم محرومم مکن و از نعمت هاى ريزانت ماءيوسم مدار و از بهره هاى فراوانت که در
جَزيلِ قِسَمِکَ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ لاِهْلِ طاعَتِکَ وَاجْعَلْنى فى جُنَّةٍ مِنْ
اين شب براى فرمانبردارانت مقرر داشته اى بى بهره ام مساز و مرا در پناهگاه محکمى از آزار مخلوقات
شِرارِ بَرِيَّتِکَ رَبِّ اِنْ لَمْ اَکُنْ مِنْ اَهْلِ ذلِکَ فَاَنْتَ اَهْلُ الْکَرَمِ وَالْعَفْوِ
شرورت قرار ده پروردگارا اگر من چنين شايستگى ندارم ولى تو شايسته کرم و گذشت و
وَالْمَغْفِرَةِ وَجُدْ عَلَىَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ لا بِما اَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنّى
آمرزشى و فرو ريز بر من بدانچه تو شايسته آنى نه بدانچه من سزاوار آنم زيرا براستى گمان من نيک است
بِکَ وَتَحَقَّقَ رَجاَّئى لَکَ وَعَلِقَتْ نَفْسى بِکَرَمِکَ فَاَنْتَ اَرْحَمُ
و اميدم درباره تو محکم شده و جانم به سر رشته کرم تو آويخته است پس تويى مهربانترين
الرّاحِمينَ وَاَکْرَمُ الاْکْرَمينَ اَللّهُمَّ وَاخْصُصْنى مِنْ کَرَمِکَ بِجَزيلِ
مهربانان و کريمترين کريمان خدايا مرا مخصوص بدار از کرم خويش به بهره هاى فراوان
قِسَمِکَ وَاَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَاغْفِر لِىَ الَّذنْبَ الَّذى يَحْبِسُ
و تقسيمهاى شايانت و از کيفر تو به عفوت پناه مى برم و بيامرز برايم آن گناهى را که عادت بد (مانند دروغ ) را بر من حبس
عَلَىَّ الْخُلُقَ وَيُضَيِّقُ عَلىَّ الرِّزْقَ حَتّى اَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ وَاَنْعَمَ
کند و روزى را بر من تنگ سازد تا من به خوشنودى شايسته تو اقدام کنم و به عطاى فراوانت
بِجَزيلِ عَطاَّئِکَ وَاَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْماَّئِکَ فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِکَ
متنعم گردم و به نعمتهاى بسيارت خوشبخت شوم زيرا من به آستان تو پناه آوردم
وَتَعَرَّضْتُ لِکَرَمِکَ وَاسْتَعَذْتُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَبِحِلْمِکَ مِنْ
و به کرم تو آويختم و به گذشت تو پناه جستم از ترس کيفرت و به بردباريت پناه جستم از
غَضَبِکَ فَجُدْ بِما سَئَلْتُکَ وَاَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْکَ اَسْئَلُکَ بِکَ لا بِشَىءٍ
خشمت پس به من عطا کن آنچه را از تو خواستم و به من برسان آنچه را از تو خواهش کردم تو را به خودت سوگند دهم چون چيزى
هُوَ اَعْظَمُ مِنْکَ 
از تو بزرگتر نيست
پس به سجده مى روى و مى گوئى يا رَبِّ بيست مرتبه يا اَللّهُ هفت مرتبه لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ هفت مرتبه ما شآءَ اللّهُ ده مرتبه لا قُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ ده مرتبه پس صلوات مى فرستى بر پيغمبر و آل اوعَليهمُ السلام و مى خواهى از خدا حاجت خود را پس قسم به خدا که اگر حاجت بخواهى بسبب اين عمل به عدد قطرات باران هر آينه برساند به تو خداوند عَزَّوَجَلَّ آن حاجتها را بکَرَم عَميم وفَضْل جَسيمِ خود .
يازدهم : شيخ طوسى و کفعمى فرموده اندکه بخواند دراين شب :
اِلهى تَعَرَّضَ لَکَ فى هذَا اللَّيْلِ الْمُتَعَرِّضُونَ
خدايا خواهندگان در اين شب به درگاه تو آمدند
وَقَصَدَکَ الْقاصِدُونَ وَاَمَّلَ فَضْلَکَ وَمَعْرُوفَکَ الطّالِبُونَ وَلَکَ فى
و قاصدان تو را مقصد خويش قرار دادند و خواهشمندان فضل و نيکى تو را آرزو کردند و تو در
هذَا اللّيْلِ نَفَحاتٌ وَجَواَّئِزُ وَعَطايا وَمَواهِبُ تَمُنُّ بِها عَلى مَنْ تَشاَّءُ
اين شب بخششها و جوايز و عطاهايى و بهره هايى دارى که به هر يک از بندگانت بخواهى
مِنْ عِبادِکَ وَتَمْنَعُها مَنْ لَمْ تَسْبِقْ لَهُ الْعِنايَةُ مِنْکَ وَها اَنَا ذا عُبَيْدُکَ
عطا خواهى کرد و از آن کس که عنايت تو نسبت به او سبقت نگرفته است آن را باز دارى و من اينک آن بنده کوچک
الْفَقيرُ اِلَيْکَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَکَ وَمَعْرُوفَکَ فَاِنْ کُنْتَ يا مَولاىَ تَفَضَّلْتَ
و نيازمند درگاه تو و آرزومند فضل و نيکى تو هستم پس اى مولاى من اگر بنا دارى
فى هذِهِ اللَّيْلَةِ عَلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَعُدْتَ عَلَيْهِ بِعائِدَةٍ مِنْ عَطْفِکَ
در اين شب بر کسى از خلق خويش تفضلى فرمايى و جايزه اى از روى مهر و عطوفت به او بدهى پس درود
فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْخَيِّرينَ
فرست بر محمد و آل محمد آن پاکان پاکيزه برگزيده برتر
الْفاضِلينَ وَجُدْ عَلَىَّ بِطَولِکَ وَمَعْرُوفِکَ يا رَبَّ الْعالَمينَ وَصَلَّى اللّهُ
و از نعمت و نيکى خويش بر من نيز لطف فرما اى پروردگار جهانيان و درود خدا
عَلى مُحَمَّدٍخاتَمِ النَّبيّينَ وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً اِنَّ اللّهَ حَميدٌ
بر محمد خاتم پيمبران و بر آل پاکش و تحيت فراوان که همانا خداوند ستوده و
مَجيدٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لى کَما وَعَدْتَ اِنَّکَ
بزرگوار است خدايا من تو را مى خوانم چنانچه دستور فرمودى پس دعايم را مستجاب کن چنانکه وعده فرمودى که براستى
لا تُخْلِفُ الْميعادَ 
تو خلف وعده نمى کنى
و اين دعائيست که در سحرها در عقب نماز شفع خوانده مى شود .
دوازدهم : بخواند بعد از هر دو رکعت از نماز شب و شفع و بعد از دعاهاى وِتْر دعاهائى را که شيخ و سيّد نقل کرده اند .
سيزدهم : بجا آورد سجده ها و دعاهايى را که از رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت شده از جمله روايتى است که شيخ از حَمّاد بن عيسى از اَبانِ بنِ تَغْلب روايت کرده که گفت حضرت صادق عليه السلام فرمودند شب نيمه شعبانى داخل شد و بود رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در آن شب نزد عايشه همين که نصف شب شد برخاست رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله از رختخواب خود براى عبادت پس چون بيدار شد عايشه يافت که پيغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بيرون رفته از رختخواب او و داخل شد بر او آنچه که فرو گيرد زنها را يعنى غيرت و گمان کرد که آن حضرت رفته پيش بعض زنهاى خود پس برخاست و پيچيد بر خود شَمْله يعنى چادر خود را و قسم به خدا که شَمْله او از ابريشم و کتان و پنبه نبود ولکن تار آن مو و پُود آن از کُرکهاى شتر بود و جستجو مى کرد رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله را در حجره هاى زنهاى ديگرش حجره به حجره پس در اين بين که در جستجوى آن حضرت بود به ناگاه نظرش افتاد بر رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله که در سجده است مثل جامه اى که چسبيده شده بر روى زمين پس نزديک آن حضرت شد شنيد که مى گويد در سجده خود :
سَجَدَ لَکَ سَوادى وَخَيالى وَآمَنَ بِکَ فؤ ادى هذِهِ يَداىَ وَماجَنَيْتُهُ
به خاک افتاد براى تو سراپايم و انديشه ام و ايمان آورد به تو دلم ، اين است هر دو دستم و آنچه جنايتى که
عَلى نَفْسى يا عَظيمُ [عَظيماً] تُرْجى لِکُلِّ عَظيمٍ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظيمَ فَاِنَّهُ لايَغْفِرُ
بر خويش کردم اى بزرگى که در هر کار بزرگى اميد به او است بيامرز گناه بزرگم را که نيامرزد
الذَّنْبَ الْعَظيمَ اِلا الرَّبُّ الْعَظيمُ 
گناه بزرگ را جز پروردگار بزرگ
پس بلند کرد سر خود را و دوباره برگشت به سجده و شنيد عايشه که مى گويد:
 اَعُوذُ بُنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَضائَتْ لَهُ السَّمواتُ
 پناه برم به نور ذات تو که روشن شد بدو آسمانها
وَالاْرَضُونَ وَانْکَشَفَتْ لَهُ الظُّلُماتُ وَصَلَحَ عَلْيْهِ اَمرُ الاْوَّلينَ
و زمينها و برچيده شد بدو تاريکيها و اصلاح شد بدو کار اولين
وَالاْخِرينَ مِنْ فُجاءَةِ نَقِمَتِکَ وَمِنْ تَحْويلِ عافِيَتِکَ وَمِنْ زَوالِ
و آخرين از ناگهانى رسيدن عذابت و از پا برجا شدن تندرستى تو و از زائل شدن
نِعْمَتِکَ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى قَلْباً تَقِيّاً نَقِيّاً وَمِنَ الشِّرْکِ بَريئاً لا کافِراً ولا شَقِيّاً
نعمتت خدايا روزيم گردان دلى پاک و پاکيزه و مبراى از شرک که نه کافر باشد و نه اهل شقاوت
 پس بر خاک نهاد دو طرف روى خود را و گفت :
 عَفَّرْتُ وَجْهى فِى التُّرابِ وَحُقَّ لى اَنْ اَسْجُدَ لَکَ
ماليدم به خاک رويم را و بر من سزا است که برايت سجده کنم
 پس همين که خواست رسول خداصلى الله عليه و آله برگردد شتافت عايشه به سوى رختخواب خود پس رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله آمد به رختخواب او و شنيد که نفس ‍ بلند مى زند فرمود چيست اين نفس بلند آيا نداسته اى که چه شبى است امشب اين شب نيمه شعبان است که در آن قسمت مى شود روزيها و در آن نوشته مى شود اَجَلْها و در آن نوشته مى شود روندگان به حج و بدرستى که خداى تعالى مى آمرزد در اين شب از خلق خود بيشتر از عدد موهاى بُزهاى قبيله کَلْب و مى فرستد خداى تعالى ملائکه خود را از جانب آسمان به سوى زمين در مکه .
چهاردهم : نماز جناب جعفر را به جا آورد چنانکه شيخ از حضرت امام رضاعليه السلام روايت کرده .
پانزدهم : بجا آورد نمازهاى اين شب را و آن بسيار است از جمله نمازيست که روايت کرده ابويحيى صَنْعانى از حضرت باقر و صادق عَليهِماالسَّلام و هم روايت کرده اند از آن دو بزرگوار سى نفر از کسانى که وثوق و اعتماد است به ايشان که آن دو بزرگوار فرمودندکه هرگاه شب نيمه شعبان شد پس بجا آور چهار رکعت نماز، بخوان در هر رکعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شدى بگو :
اَللّهُمَّ اِنّى اِلَيْکَ فَقيرٌ وَمِنْ
خدايا من به درگاهت نيازمندم و از
عَذاِبکَ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اِسْمى وَلا تُغَيِّرْ جِسْمى
عذاب و شکنجه ات ترسان و پناه خواهم خدايا نامم را (از زمره موحدان ) عوض مکن و جسمم را دگرگون مکن
وَلاتَجْهَدْ بَلاَّئى وَلا تُشْمِتْ بى اَعْداَّئى اَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عِقابِکَ
و آزمايشم را سخت مکن و دشمن شادم مفرما پناه مى برم به عفوت از کيفرت
وَاَعُوذُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذابِکَ وَاَعُوذُ بِرِضاکَ مِنْ سَخَطِکَ وَاَعُوذُبِکَ
و پناه مى برم به رحمتت از عذابت و پناه مى برم به خوشنوديت از خشمت و پناه مى برم
مِنْکَ جَلَّ ثَناَّؤُکَ اَنْتَ کَما اَثْنَيْتَ عَلى نَفْسِکَ وَفَوْقَ ما يَقُولُ الْقآئِلُونَ
به خودت از خودت مدح تو والا است و تو چنانى که خود ثناى خود کرده اى و بالاتر از آنى که  مردم گويند
و بدان که فضيلت بسيار وارد شده براى خواندن صد رکعت نماز در اين شب در هر رکعتى يک مرتبه حمد و ده مرتبه توحيد و گذشت در ماه رجب دستورالعمل شش رکعت نماز در اين شب بحمد و يَّس و تَب ارَکَ و توحيد .
روز نيمه شعبان
عيد مولود شريف امام دوازدهم مَوْلانا وَاِمامُنا الْمَهْدِىُّ حضرت حجّة بن الحسن صاحبُ الزَّمان صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ است :
وَيُسْتَحَبُّ زِيارَتُهُعليه السلام فى کُلِّ زَمانٍ وَمَکانٍ وَالدُّعآءُ بِتَعْجِيلِالْفَرَجِ عِنْدَ
و مستحب است زيارت آن حضرت عليه السلام در هر زمان و مکان و در هر جا و دعابراى تعجيل ظهور آن حضرت در هنگام
زِيارَتِهِ وَتَتَاَکَّدُ زِيارَتُهُ فِى السِّرْدابِ بِسُرَّمَنْ رَاى وَهُوَالْمُتَيَقَّنُ ظُهُورُهُ
زيارت و بخصوص تاءکيد شده به زيارت آن حضرت در سرداب سامراء، و ظهور آن حضرت
وَتَمَلُّکُهُ وَاَنَّهُ يَمْلاَُ الاْرْضَ قِسْطا وَعَدْلا کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَجَوْرا
و فرمانروائيش مسلم است و او است که زمين را پر از عدل و داد کند چنانچه پر شده باشد از ستم و بيدادگرى
دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان
ازحضرت امام رضا (عليه السلام) منقولست که هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنويسيد و ابَوُالصّلت هَروى روايت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (عليه السلام) رفتم ؛ حضرت فرمود که اى ابوالصَّلْت اکثَر ماه شعبان رفت و اين جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از اين ماه مانده است تقصيرهايى را که در ايّام گذشته اين ماه کرده اى و بر تو باد که رُو آورى بر آنچه نافع است براى تو و دعا و استغفار بسيار کن و تلاوت قرآن مجيد بسيار کن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآيد خالص گردانيده باشى خود را براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کينه کسى را مگر آنکه بيرون کنى و مگذار گناهى را که مى کرده اى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و توکّل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکّل کند خدا بس است او را و بسيار بخوان در بقيّه اين ماه اين دعا را :
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا
خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته
فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ 
ما را نيامرزيده اى در آن قسمت که از اين ماه مانده بيامرزمان

بدرستى که حقّ تعالى در اين ماه آزاد مى گرداند بندهاى بسيار از آتش جهنّم براى حرمت ماه مبارک رمضان و شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت کرده که حضرت صادق (عليه السلام) مى خواند در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان :
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ
خدايا اين ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى که
وَ جُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا
راهنماى مردم گرديده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا کردن ميان حق و باطل است فرا رسيده پس ما را در اين ماه
فيهِ وَ سَلِّمْهُ لَنا وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا فى يُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِيَةٍ يا مَنْ اَخَذَ الْقَليلَ
سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگير اى که بگيرد اندک را
وَ شَکَرَ الْکَثيرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى
و بسيار قدردانى کند، اين طاعت اندک را از من بپذير خدايا از تو خواهم که براى من بسوى هر
کُلِّ خَيْرٍ سَبيلاً وَ مِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا مَنْ
کار خيرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترين مهربانان اى که
عَفا عَنّى وَ عَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْنى
گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم اى که مرا به سبب دست زدن
بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ ياکَريمُ اِلهى
به گناهان نگيرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدايا
وَ عَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى
مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنايستادم پس چه عذرى
فَاعْفُ عَنّى يا کَريمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ
به درگاهت دارم اى کريم از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم خدايا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام
الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْيَحْسُنِ
مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد گذشت
التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ يااَهْلَ التَّقْوى وَ يا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
از جانب تو نيز نيکو باشد اى شايسته پرهيزگارى و اى شايسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم
اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعيْفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِکَ
خدايا من بنده و فرزند بنده و فرزند کنيز تواءم ناتوان و نيازمند مهر تو هستم
وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَيْتَ
و تويى که دارايى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چيره و توانايى کارهاى بندگانت را
اَعمالَهُمْ وَ قَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ
شماره دارى و روزيشان را قسمت کرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت کردى
خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَ لا يَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَ لا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ
آفرينشى پس از آفرينش ديگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند
وَکُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ
و همه ما نيازمند رحمتت هستيم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در کردار
صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى
و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شايستگان خلق خويش قرارم ده خدايا زنده ام بدار
خَيْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَيْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِياَّئِکَ وَ مُعاداةِ اَعْداَّئِکَ
به بهترين وضع زندگى و بميرانم به بهترين مردن (يعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت
وَ الرَّغْبَةِ اِلَيْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْليمِ لَکَ
و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسليم بودن در برابرت
وَالتَّصْديقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى
و تصديق کردن کتاب تو (قرآن ) و پيروى از روش پيغمبرت خدايا آنچه در دل دارم
مِنْ شَکٍّ اَوْ رَيْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ
از شک و ترديد يا انکار يا نااميدى يا خوشى يا گردن فرازى يا اسراف در خوشگذرانى يا
خُيَلاَّءَ اَوْ رِياَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ
خودبينى يا خودنمايى يا شهرت جويى يا ايجاد دو دستگى يا دورويى يا کفر يا فسق يا
عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ يا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى
گناه يا بزرگ طلبى يا چيزهاى ديگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم که آنرا تبديل کنى
مَکانَهُ ايماناً بِوَعْدِکَ وَ وَفآءً بِعَهْدِکَ وَ رِضاً بِقَضاَّئِکَ وَ زُهْداً فِى
به ايمان به وعده ات و وفادارى به پيمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسايى در
الدُّنْيا وَ رَغْبَةً فيما عِنْدَکَ وَ اَثَرَةً وَ طُمَاْنينَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ
دنيا و اشتياق بدانچه نزد تو است و فضيلتى و آرامشى و توبه خالص ، اين را از تو خواهم
ذلِکَ يا رَبَّ الْعالَمينَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَ مِنْ کَرَمِکَ
اى پروردگار جهانيان خدايا تو را بخاطر بردباريت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت
وَ جُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ يَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ
اطاعت کنند پس گويا نافرمانيت نکرده اند و من با کسانى که نافرمانيت نکردند همه ساکنان زمين توئيم
فَکُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَ بِالْخَيْرِ عَوّاداً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ صَلَّى
تو بر ما به فضل خويش بخشنده باش و به نيکويى بازگردنده اى مهربانترين مهربانان و درود
اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَ لا تُعَدُّ وَ لا يَقْدِرُ
خدا بر محمد و آل او درودى هميشگى که به شماره و عدد درنيايد و اندازه اش
قَدْرَها غَيْرُکَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
نتواند جز تو اى مهربانترين مهربانان
به نقل از مفاتیح الجنان